درباره شبکهسازی، حرفهای بسیاری گفته شده و مطالب بسیاری نوشته شده است. اینکه شبکه چیست و به چه کار این روزهایمان میآید و اینکه چگونه داشتن شبکهای از روابط گسترده میتواند در مسیر آینده شغلی به ما کمک کند.
شاید در بسیاری از موارد داشتن چنین شبکهای، همین اهداف شغلی و موفقیت فردی را تامین کند. البته در اکثر این ارتباطات و شبکهها این اهداف محقق میشوند. اما چیزی که باعث شد که بخواهم از بعد دیگری به مسئله نگاه کنم، مغفول ماندن کارکرد اخلاقی و اجتماعی چنین ارتباطاطی است.
در رویکرد فردمحور، تلاش میشود به هدف ایجاد ارتباطات سازنده و رسیدن به موقعیتهای بهتر شغلی، فعالیتها یا خدماتی انجام پذیرد و در مقابل چنین انتظاراتی از شبکهای که ایجاد شده نیز در فرد بوجود میآید که شاید اگر این انتظارات برآورده نشوند، فرد به میزانی از سرخوردگی از روابط دست یابد. اما رویکرد اخلاق مدارانه به ایجاد شبکههای اجتماعی، با هدف فعالیتهای انساندوستانه و انجام مسئولیتهای اجتماعی میتواند از این سرخوردگیهای جلوگیری کرده و از طرفی شبکهای از روابط شکل میگیرند که هسته آنها را انسانیت، خیرخواهی و روابط دوستانه مبتنی بر اخلاق شکل میدهد.
در چنین جامعه اخلاقمدار و مهربانی است که بسیاری از معضلات و آسیبها برطرف شده و عدالت اجتماعی در سطح مردم شکل میگیرد. آنگاه است که شبکهبازی جای خود را به شبکهسازی میدهد. چرا که هر فعالیتی که در راستای مسئولیت اجتماعی و ساخت جامعهای انسانی انجام گیرد، نتیجهای جز سازندگی، پویایی و حرکت رو به جلو نخواهد داشت. اینجاست که شبکهسازی در معنای واقعی، خود را نشان میدهد و چنین رویکرد سازندهای میتواند جای رویکرد فردمحور را گرفته و روابط انسانی ارزشمند را از بازیهای شبکهبازی به سمت روند شبکهسازی سوق دهد.