قانون جذب در فلسفهٔ اندیشه نوین، باوری است که طبق آن با تمرکز بر افکار منفی یا مثبت، مردم میتوانند تجربههای مثبت یا منفی را به زندگی خویش وارد آورند و آن را تجربه کنند. این باور بر اساس ایدهای است که مردم و افکارشان هر دو از «انرژی خالص» ساخته شدهاند و از طریق فرایند «انرژیهای همانند، همدیگر را جذب میکنند» شخص میتواند سلامت، رفاه و روابط شخصی خویش را ارتقا بخشد.
باور به فرضیه جذب مبتنی بر این ایده است که مردم و افکارشان از «انرژی خالص» ساخته شدهاند، و از آنجا که «انرژیهای مشابه یکدیگر را جذب میکنند»، شخص میتواند با «افکار مثبت» سلامتی، ثروت و ارتباطات فردی اش را بهبود بخشد.
هواداران پارادایم ذهن-قدرت عموماً تکنیکهای تجدید شناختی را با تاییدها و تجسم خلاقانه ترکیب میکنند تا افکار «منفی» و خود تخریبگر را محدود سازند و افکار «مثبت» و سازگارانه را جایگزین آن نمایند. مولفهٔ کلیدی این فلسفه این است که به منظور تغییر مؤثر الگوهای فکری منفی یک نفر، شخص باید احساس کند که (از طریق تجسم خلاقانه) مایل است این تغییرات رخ دهند. ترکیب افکار مثبت و احساسات مثبت به شخص اجازه میدهد تا از طریق قانون انرژیک «پیشنهادی»، تجارب و فرصتهای مثبت را «جذب» نماید.
راندا برن در فیلم راز بر تفکر به آنچه که هر فرد میخواهد به دست آورد تأکید کرد، اما فکر را باید با حداکثر میزان احساس تقویت کرد. او ادعا میکند که ترکیب فکر و احساس همان چیزی است که طلب ما را جذب میکند. راز میگوید که ذهن ناخودآگاه شما میتواند هرآنچه اطراف شما رخ میدهد را کنترل کند، از جمله تجارب مثبت مانند هنگامی که عزیزان دور از شما با شما تماس میگیرند، و تجارب منفی، مانند مرگ. برن بر قدرت ذهن ناخودآگاه تأکید میکند و از خواننده میخواهد بر این افکار کنترل کامل داشته باشد تا بتواند در زندگیاش علاوه بر عمل، با ذهن نیز به آنچه که میخواهد دست یابد. کتابی مشابه دیگر، رسالت است که نوشتهٔ جیمز ردفیلد میباشد. او میگوید واقعیت توسط انسان تجلی مییابد. انسان و کائنات قدرت جذب بین جاذبههای مغناطیسی مشابه را دارند. قدرت ذهن ناخودآگاه که نوشتهٔ جوزف مورفی است، میگوید که خوانندگان میتوانند اهداف به ظاهر غیرممکن را با به کنترل درآوردن ذهن خویش، به دست آورند.
قانون جذب و سلامتی
ادعای اصلی نویسنده این است که افکار ما میتوانند بهطور مستقیم بر سلامت ما تأثیر بگذارند و این به خاطر قانون جذب میباشد. آنها معتقدند که نگرانی، ترس، استرس و سایر افکار منفی، مردم را مریض میکند در حالی که افکار مثبت در رابطه با خوشی و عشق، مردم را سالم نگه میدارند و حتی بیماریهای آنان را درمان میکند. هواداران ادعا میکنند که بخش مهمی از حفظ سلامت و درمان بیماری این است که بتوانید خود را به صورت سلامت تصور کنید.
قانون جذب و مسائل مالی
ادعا میشود که اگر شخصی دائماً افکار موفقیت داشته باشد، صرف نظر از موقعیت واقعی وی، رونق و رفاه را در آینده تجربه خواهد کرد، زیرا «چیزهای مشابه یکدیگر را جذب میکنند.» اگر هم شخصی دائماً به فقر فکر کند، آیندهٔ وی با تجربهٔ فقر همراه خواهد بود. یکی از مثالهایی که توسط لیزا نیکول در فیلم راز مطرح شده، چنین است: «اگر هر بار که به درون نامهٔ خویش نگاه میکنید، انتظار یک صورتحساب داشته باشید، حدس بزنید چه میشود؟ حتماً صورت حساب آنجا خواهد بود. هر روز که بیرون میروید و از قبوض میترسید، هرگز انتظار رخداد خوب ندارید، به قرضهایتان فکر میکنید، انتظار قرض را میکشید. پس قرض به سمت شما خواهد آمد… خواهد آمد، زیرا قانون جذب همیشه مطیع افکار شماست.» به خاطر پولی که دارید خوشحال و شکرگزار هستید؟ ادعا میشود که این سریعترین راه برای جذب پول بیشتر به درون زندگیتان میباشد.
قانون جذب و روابط
هواداران قانون جذب ادعا میکنند که این قانون بر روابط ما تأثیر میگذارد، زیرا هر چه که بر آن تمرکز کنیم، بیشتر تجربهاش خواهیم کرد؛ برای مثال اگر شخصی بر خصوصیات خوب یک نفر تمرکز کند، آن خصوصیات خوب بزرگتر به چشم خواهند آمد. عکس این قضیه هم صادق است. آنها همچنین ادعا میکنند با تجسم شخص خاصی که رفتار خوبی با شما دارد، تجارب مشابه آن تجسم را به خود جذب خواهید نمود. همچنین ادعا میشود که افراد میتوانند روابط رمانتیک با اشخاصی را به خود جذب کنند که خصوصیات مورد پسند آنها را داشتهاند، فقط کافی است یک تصویر ذهنی از شخص ایدهآل ایجاد کرده و آنها را طوری تجسم کرده که گویی واقعی هستند. به شکل مشابهی، این ایده مطرح است که با افزایش اعتماد به نفس، کاریزما و تمایل ناخودآگاه به جذب عشق، میتوان یکشریک زندگی به خود جذب کرد. موارد مذکور را میتوان با تمرینات تجسم و تکنیکهای تجلیسازی ارتقا بخشید.